مشروح خطبه 13
الإمام زین العابدین علیه السلام : معاشِرَ أصحابی، اُوصیکُم بِالآخِرَةِ ولَستُ اُوصیکُم بِالدُّنیا ، فَإِنَّکُم بِها مُستَوصَونَ وعَلَیها حَریصونَ وبِها مُستَمسِکونَ . معاشِرَ أصحابی ، إنَّ الدُّنیا دارُ مَمَرٍّ والآخِرَةَ دارُ مَقَرٍّ ، فَخُذوا مِن مَمَرِّکُم لِمَقَرِّکُم ، ولا تَهتِکوا أستارَکُم عِندَ مَن لا یَخفى عَلَیهِ أسرارُکُم ، وأخرِجوا مِنَ الدُّنیا قُلوبَکُم قَبلَ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُکُم امام سجاد علیه السلام : اى گروه اصحاب من! شما را به آخرت سفارش مى کنم و به دنیا سفارشتان نمى کنم؛ زیرا خود بدان سفارش شده اید و بدان آزمندید و به دامن آن چنگ افکنده اید. اى گروه اصحاب من! دنیا، سراى گذر است و آخرت، سراى ماندن، پس از گذرگاه خود براى قرارگاهتان توشه برگیرید و پرده هاى خود را در پیشگاه کسى که رازهایتان بر او پوشیده نیست، مَدَرید و دلهاى خود را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن که کالبدهایتان از آن بیرون رود. أمالی الصدوق : 182 / 5 عن طاووس الیمانیّ .
خطبه دوم
حجت
الاسلام حکیمی فردرخطبه های نمازجمعه 13فروردین شهرتوپ آغاج که درمسجد حضرت صاحب
الزمان ع برگزار شدبا اشاره به فلسفه نام گذاری سال از سوی مقام معظم رهبری
اظهارداشت: فلسفه نامگذاری سالها توسط رهبر انقلاب چیست و ایشان چه اهدافی را با
این نامگذاریها دنبال میکنند؟
پاسخ: نوروز لحظهای عزیز برای ایرانیها است. همهی مردم ما با هر سلیقهای
تحویل سال و نوروز را مهم میدانند. در تاریخ ایران همیشه بالاترین مقامات کشور هم
نوروز را جشن میگرفتهاند. در انقلاب اسلامی نیز نوروز با پیام رهبرینظام آغاز
میشود؛ چه در زمان حضرت امام رحمهالله و چه امروز در دوران رهبری آقا. ایشان
بیشتر سالها را با یک نامی مشخص کردهاند که به نظر میرسد فلسفهی این کار جلب توجه
مردم به یک ارزش و همینطور در نقطهیمقابل آن به یک مشکل است. بر این اساس رهبری
با اطلاعات و گزارشهایی که از سراسر کشور دریافت میکنند، مطالعات و تجربهای که دارند،
درک و دریافتی که از معارف اسلامی و قرآنی و مفاهیم انسانی دارند و نیز اشرافی که
به مسائل کشور دارند، هر سال ملت را به یک موضوع توجه میدهند.
نامگذاری سالها در ایران توسط رهبری موجبات تفسیرها و تأویلهای
متفاوتی را از سال در پیش رو فراهم میسازد. بسیاری از مردم و مسؤولین در دقایق
اولیه تحویل سال نو خورشیدی منتظر اعلام نامگذاری برای سال جدید هستند تا بهنوعی
نقشهی راه خود را در سال پیش رو بدانند. مطابق اصل 110 قانون اساسی یکی از وظایفی
که برای رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است، تعیین سیاستهای کلی
نظام میباشد. شاید بتوان اعلام یک شعار برای هر سال را در راستای این وظیفه دانست.
براساس قانون اساسی کشورترسیم و ابلاغ سیاستهای کلی نظام و جهتگیری
کشور بر عهده رهبری نظام است، این وظیفه از طرق مختلف به اجرا در میآید. سخنر انیها،
ابلاغها، نامهها، دستور و در پارهای موارد حکم حکومتی.
وی افزود: نخستین فلسفهی نامگذاری سالها، توجه دادن مسؤولین و مردم به مهمترین نیازها و برنامههای محوری کشور در طی یک سال است. علاوه بر این، رهبر انقلاب با مشخص کردن اولویتهای کشور در نام سالها، نوعی از سیاستگذاری کلان را نیز برای کشور انجام میدهند. مقام رهبری طبق قانون اساسی، وظیفهی سیاستگذاری کلان و مشخص کردن خطمشیهای کلی نظام و کشور را نیز برعهده دارند. در حقیقت، رهبری با اشراف و آگاهی از کلیت مسائل، شرایط و نیازهای کشور، اقدام به این کار میکنند. مثلاً وقتی عنوان انتخابی برای چند سال اخیر را مرور میکنیم، درمییابیم که مهمترین عنصر در عناوین این سالها، توجه به اقتصاد، فرهنگ اقتصادی مردم و شرایط و وضعیت اقتصادی کشور است.
خطیب جمعه توپ آغاج ادامه داد: عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی تنها بهعهده دولت نیست ولی دولت نقشی تعیینکننده در این زمینه دارد و باید علاوه بر اینکه فعالیتهای اقتصادی خود را مطابق با الگویهای اقتصاد مقاومتی سامان میدهد، مردم را نیز به حرکت در این مسیرترغیب و تشویق نماید؛ یعنی با سیاستهای اقتصادی، سرمایهداران را بهسرمایهگذاری در تولید ترغیب کند و مصرف کنندگان را به سمت اصلاح الگوی مصرف سوق دهد. مردم نیز در تحقق اقتصاد مقاومتی نقشیکمتر از دولت ندارند بطوری که اگر مردم مراعات کنند همه می توانند به نقش اساسی خود عمل کرده باشند بطور مثال در شهرتوپ آغاج در همین ایام مصرف آب بیش ازحد شده است و خیلی از همشهریان عزیز تماس گرفتند و یا درخواست کردند که این موضوع رسیدگی شود.
حکیمی فردر ادامه به شاخص های انقلابی بودن و ماندن افراد تاکید کرد و گفت: آفتها و آسیبهایی که از ناحیه زبان ممکن است گریبان آدمی را بگیرد و عرصه زندگی را برای او پیچیده و تلخ نماید، کم نیست، از نمّامی و سخنچینی گرفته تا غیبت و تهمت و دروغ و شهادت بهناحق و فحش و تملق و دهها خطا و گناه ریز و درشت دیگر اما آنچه کانون این آسیبهاست، پرحرفی و زیادهگویی و بیحساب و نابهجا و بهدور از عقل و خرد و تفکر سخن بر زبان راندن است بهویژه آنگاه که آدمی در مقام تدلیس و توجیه زشتیها و ناکامیها و سیاهیها برآید و برای فائق آمدن بر گُرده قدرت و ثروت و شوکت مادی و دنیوی، زبان را به خدمت بگیرد و ناحق را حق و یا سفیدی را سیاهی جلوه دهد که البته در حوزه حیات اجتماعی و سیاسی از آن به تبلیغات دروغین و یا جنگ روانی و ترویج شایعات از مجرای گویشهای وارونه یاد میشود.
وی
افزود: کافی است در این خصوص تنها به چند نمونه از باب مشت نمونه خروار، اشارتی
داشته باشیم:
1. مبارزه با فساد؛ بهویژه فساد مالی و اقتصادی، آیا در اینخصوص کم حرف
زده و شنیدهایم؟ تا بدانجا که فریاد رهبری دلسوز و دردآشنای انقلابمان بلند شد که
کمتر حرف بزنید و بلکه در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی طرحی نو و اقدامی قاطع و
انقلابی دراندازید و در همینراستا سران سه قوه و مسؤولان امر را در دستورالعمل 8
مادهای مخاطب قرار دادند؛ و اکنون وقت آن است که مسؤولان امر در محکمه وجدان خویش
پاسخ گویند که چه میزان از دغدغههای رهبری انقلاب و مردم شریف ایران را در عمل
پاسخ گفتند؟
2. اقتصاد مقاومتی؛ نسخهای بیبدیل برای نجات و بلکه پیشرفت اقتصاد کشور
در تمامی ابعاد، علیرغم اعتراف همگان بهویژه تیم اقتصادی دولت یازدهم و شخص رئیس
دولت که استاد حرف و سخن بوده و هستند، حال بهدور از کشمکشهای عرصه سیاست و
قدرت، باید واقعبینانه به ارزیابی عملکردها نشست که آیا با همه قیل و قالها و
سیاهنماییها و کاسه و کوزه بر سر دیگران شکستنها، چه اقدام مفیدی در راستای
عملیاتی کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی برداشته شده است؟
آیا به همان میزان که برای برجام و جلب نظر سرمایهگذاران خارجی و رفع
تحریمها، دغدغه داشته و تلاشهای مفید و غیرمفیدی داشتهایم، برای حل معضلات و
مشکلات مختلف اقتصادی بر مبنای اقتصاد مقاومتی نیز قدمی برداشتهایم؟!
3. فرهنگ انقلاب؛ سالهاست که دیدهبان تیزبین و هوشمند انقلاب اسلامی،
مقام معظم رهبری از واژگانی همچون تهاجم، شبیخون و ناتو فرهنگی در مقام هشدار به
توده مردم بهویژه مدیران و مسؤولان کشور، استفاده مینمایند و در سالهای اخیر با
رصد جبهه استکبار و شگردهای گوناگون دشمنان ملت ایران، نسبت به خطر نفوذ فردی و
جریانی در بخشهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور تذکرات شفاف و
قاطعی که حقاً حجت را بر همگان تمام کرده است، دادهاند، حال جای این سؤال است که
در مقام عمل، چه میزان دغدغههای بزرگدیدهبان انقلاب را جامه عمل پوشیدهایم و
با اعتقاد به منویات معظمله کدامین گامهای اجرایی مفیدی را برداشتهایم؟
تأسفانگیز اینکه اگر توسط برخی مجموعههای انقلابی و حزباللهی
وابسته به بدنه فعال جامعه یعنی بسیج «این لشکر مخلص خدا» نیز فعالیتها و گامهایی
هرچند محدود بهویژه در حوزه رسانه و عرصههای هنری و فرهنگی صورت پذیرفته باشد، با
انگ سلبیانگاری و تندروی منکوب گردیده است.
4. جبهه مقاومت و بیداری اسلامی؛ که یکی از برکات انقلاب امام خمینی(ره)
محسوب میگردد. بهراستی کسانی که دل به اندیشههای امام داده باشند و مهمترین آرمان
امام که قدس شریف و مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفان بود را فراموش نکرده
باشند، امروز در عرصه دیپلماسی و تعاملات بینالمللی، جز به حمایت عملی از جبهه
مقاومت و بیداری اسلامی خواهند اندیشید؟!
5. اصول مکتب امام خمینی(ره)؛ ازجمله دغدغههای جدی مقام معظم رهبری و
دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی، اصول مکتب امام و آرمانهای شهدا و انقلاب است که تنها
راه استمرار و تداوم و جاودانگی انقلاب و صیانت از عزّت و سربلندی ملت ایران در
همین اصل نهفته است. تا راه امام ادامه دارد و اصول مکتب امام نیز دغدغه همگانی
مردم و مسؤولان کشور باشد، جای هیچ نگرانی نخواهد بود.
شاید به همین خاطر است که رهبری عزیز انقلاب مدتی است به بهانههای
مختلف، افکار و دلها را مؤکدانه به جوهره و هویت انقلابی کشور و ملت ایران توجه میدهند.
روزی تأکید بر مدیریت جهادی فرمودند و روز دیگر نسبت به ضرورت رصد
عوامل نفوذ دشمن هشدار دادند و در جمع ائمه جمعه سراسر کشور از قرارگاه ایمان،
تقوی و بصیرت یاد فرمودند و در دیدار اعضاء خبرگان و فضلای حوزه علمیه قم از رAوحیه انقلابی و خبرگان انقلابی و حوزه علمیه انقلابی و اکنون نیز در
روزهای آغازین سال 95 تأکید ویژهای بر آرمانهای انقلاب و هویت مکتبی و دینی
انقلاب و نظام و حفظ روحیه انقلابی و ظلمستیزی دارند.
این بدینمعناست که در شرایط امروز داخل و منطقه و جهان، باید انقلابی
و جهادی عمل کرد و لازمه انقلابی بودن، عمل و تلاش بیوقفه است نه حرف و حرف و حرف
و قیل و قالها و سیاهنماییهای پوچ و بیارزشی که تنها در عرصه سیاستبازی و
نزاعهای حزبی و گروهی و قشری کاربرد دارد و آیا در این میان ادعای مصالح ملی و
منافع کشور و مردم داشتن؛ چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!
به نظر میرسد در کنار تدابیر و نامگذاری مقام معظم رهبری، سال 95 را
باید سال لبیکگویی به رهبری انقلاب بنامیم و بهجای قطببندی و دستهبندی جامعه
به تندرو و میانهرو، اصولگرا و اصلاحطلب، به انقلابی و ضدانقلاب بیاندیشیم و از
این پس معیار سنجش خودی و غیرخودی را پایبندی به آرمانهای امام و انقلاب و شهدا
بدانیم و ضریب داشتن روحیه انقلابی را ملاک عِرق ملی و پایبندی به خط امام باور
داشته باشیم چه آنکه به هر میزان زاویه گرفتن با آن نیز نشان انحراف و قرار گرفتن
در جبهه ضدانقلاب و دشمنان نظام و ملت ایران تلقی بشود و در نتیجه نباید هرگز
فراموش کرد که اصلیترین شاخصه انقلابی بودن، عمل انقلابی است نه ژست و ادعای تهی
از مغز و معنا.
در بخش
دیگرسخنان خود ضمن تبریک به ملت و دولت سوریه به مناسبت آزاد سازی شهر تدمر گفت: ر
روزهای اخیر شاهد انفجارها و اقدامات تروریستی مرگبار در کشورهای عراق، پاکستان،
سوریه و بلژیک بودیم. در این حملات بهویژه در پاکستان و عراق منجر به شهادت دهها
کودک شد و این در حالی است که واکنش مراکز دیپلماتیک، حقوق بشری، رسانهها و مسولان
سیاسی کشورهای بزرگ دنیا در برابر این حملات همراه با سکوت و یا محکومیتهای کم رمق
بود.
اما در آن سوی دیگر شاهد انفجارهای تروریستی در کشور اروپایی بلژیک
بودیم که بهسرعت به تیتر یک رسانه هایعمده غرب تبدیل شد و تحلیلها و گزارشها و
واکنشهای فراوانی را به همراه داشت. در این یادداشت نسبت به چرایی و زمینههای
مواجهه تبعیضآمیز غرب در برابر حملات تروریستی و قربانیان آن خواهیم داشت
حجت
الاسلا حکیمی فربیان داشت: به عبارتی آنها برای خون مردم اروپا و آمریکا (کشورهای
غربی) ارزش بیشتری نسبت به خون دیگر مردمان جهان بهعنوان نمونه مردم غرب آسیا
(خاورمیانه) قائل هستند و مرثیهسرایی، وعده «انتقام بیرحمانه» و همچنین ژست
مبارزه با تروریسم را فقط در صورت مورد حمله قرار گرفتن یک «بشر غربی» در بوق و
کرنا میکنند و هزاران قربانی یک سال اخیر در غرب آسیا (خاورمیانه) به اندازه
قربانیان غربی، «بشر» محسوب نمیشوند تا آنها تابلوی «حقوق بشر» برایشان بلند کند
و به خونخواهی آنان خواستار ائتلاف و تحریم و نشست اضطراریفلان شورا و فلان
سازمان شود.
این «تبعیض
بشری» را میتوان در ابراز همدردی بسیاری از مردم در اروپا و آمریکا با روشن کردن
شمع و نثار گل با قربانیان حملات تروریستی روز سه شنبه در بروکسل دید؛ بسیاری از
نمادهای شهرهای مختلف اروپایی ازجمله در پاریس، برلین، رم و... با نورافشانی به
رنگ پرچم بلژیک، با مردم این کشور اروپایی ابراز همدردی کردند:
اما هیچ شمعی برای 32 کودک و نوجوان عراقی که در زمین بازی کشته و نزدیک
به 60 نفر آنها مجروح شدند، در هیچ یک از شهرهای اروپایی یا آمریکا روشن نشد.
شاید اگر بیش از 70 کشته و 300 زخمی در لاهور پاکستان از اقلیت مسیحی نبودند، این
اتفاق تروریستی نیز در میان خبرهای دیگر رسانههای اصلی غربی گم میشد.