سیره سیاسی امام جواد (علیه السلام) درسی بزرگ برای سیاستمداران
یکی از بارزترین ابعاد امامت، رهبری سیاسی جامعه اسلامی است که تنها در مدت کوتاهی در زندگی امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) تحقق و عینیت یافت؛ ولی ائمه معصومین(ع) با وجود کنار بودن از مرکز قدرت و دولت، همچنان نقش خود را در جامعه اسلامی، به عنوان قطب سیاسی و مرکز آگاهی بخش و مبدأ نهضت ها و حرکت های انقلابی و عامل فشار برای جلوگیری خلفا در روند سیاسی موجود از انحراف بیش تر، ایفا نمودند.
از جالب ترین ابعاد شخصیت سیاسی ائمه(ع) نقش موضع گیریهای سیاسی آن پیشوایان در برابر قدرت های حاکم زمان خود است که جای دقت و تعمق و بررسی دارد.
از آنجا که سیمای زندگی ائمه معصومین(ع) در پوششی از تقیه، عبادت، زهد و عرفان قرار دارد، کشف موضع گیری های سیاسی ائمه(ع) در بسیاری از موارد خالی از اشکال نیست و در برخی موارد نیز باید با توجه به قرائن و شرایط، رازهای نهفته را در زندگی به ظاهر عادی ائمه(ع) را به دست آورد.
به مناسبت سالروز شهادت امام جواد(ع) مروری بر زندگی سیاسی ایشان خواهیم داشت.
حضرت امام محمد تقی دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویی مصری تبار به نام سبیکه است. حضرت رضا در مورد منزلت فرزندش امام جواد و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من دارای پسری شده ام که همچون موسی شکافنده دریاهای علم است و مانند عیسی مادری پاک دارد.
پیشوای نهم در سن 7 سالگی به امامت رسید و هفده سال رهبری شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت آن حضرت با دو نفر از خلفای ستم پیشه عباسی مأمون و معتصم مقارن بود.
هنگامی که امام رضا(ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت. امام تقی(ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا(ع) در مدینه ماند و در سال 202 ه. ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.
پس از شهادت امام رضا(ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد(ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آن که مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد(ع) در آورد.
ترس از علویان و محبت اهل بیت در دل مسلمانان از یک سو و متهم بودن وی در به شهادت رساندن امام رضا(ع) در جهان اسلام از سوی دیگر، وی را بر آن داشت تا با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حرکت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه های حکومت خویش را مستحکم سازد.
این حرکت مامون چون سپردن ولایتعهدی به امام رضا(ع) مورد اعتراض بزرگان بنی عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درایت حضرت جواد(ع) در همان سن آنان را به قبول این ازدواج ترغیب ساخت. امام جواد(ع) شرایط خود را همان شرایط پدر خویش دید، از این رو با پذیرش ازدواج با ام الفضل نقشه پلید مامون در به قتل رساندن وی و شیعیان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) که به خوبی از سیاست ها و نقشه های مامون در بهره برداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود با خبر بود، پس از ازدواج، اقامت در بغداد را رد و به مدینه بازگشت و تا سال شهادت خویش در آنجا مقیم شد.
نامه های ام الفضل به پدر خویش مبنی بر عدم توجه امام جواد(ع) به وی، بیانگر اجباری بودن ازدواج وی با ام الفضل و نداشتن فرزندی از ام الفضل از امام جواد(ع) پرده از هوشمندی امام(ع) برمی دارد؛ چون که مامون بر آن بود تا با به دنیا آمدن فرزندی از ام الفضل وی را به عنوان یکی از فرزندان رسول خدا(ص) در بین شیعیان، محور حرکت های آینده خود و بنی عباس قرار دهد.
مأمون در سال 218 ه. ق در مسیر حرکت به سوی جنگ با روم درگذشت. علی رغم تمایل سپاه و سران بنی عباس به خلافت عباس فرزند مامون، عباس بنا بر وصیت پدر با عمویش ابواسحاق معتصم بیعت کرد.
معتصم هشتمین خلیفه عباسی پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند.
حضرت در سال 218 پس از معرفی امام هادی(ع) به جانشینی خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت.
در این سفر حضرت با شخصیتی متفاوت از مامون روبه رو شد، شخصیتی با روحیه نظامی گری و فاقد بینش علمی. معتصم که مایه های حیله گری و عوامفریبی های مامون را در خود نداشت، موضعگیری متضاد با اهل بیت را در بین مردم آشکار ساخت.
امام(ع) در دو سال آخر عمر خویش تحت نظارت شدیدتر دستگاه امنیتی و نظامی معتصم قرار گرفت.
نضج گیری نحله ها و فرقه های گوناگون در عصر امام جواد(ع)، فرایند عوامل گوناگونی چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهای مذاهب و ادیان دیگر، ترجمه آثار فلاسفه یونان و درگیری ها جناح بندی ها و بلوک بندی قدرت بود.
امام جواد(ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبهه سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت. موضعگیری ها و شبهه افکنی های فرقه هایی چون زیدیه، واقفیه، غلات، مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ کند.
امام جواد(ع) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع، کارگزاران و وکلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود به گونه ای که امام در مناطقی چون اهواز، همدان، ری، سیستان، بغداد، واسط، سبط، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون کوفه و قم دارای وکلایی کارآمد بود.
امام جواد(ع) در راستای نفوذ نیروهای شیعی در ساختار حکومتی بنی عباس برای یاری شیعیان در مناطق گوناگون به افرادی چون «احمد بن حمزه قمی» اجازه پذیرفتن مناصب دولتی داد، تا جایی که افرادی چون «نوح بن دراج» که چندی قاضی بغداد و سپس قاضی کوفه بود، از یاران حضرت(ع) به شمار می رفتند. کسانی از بزرگان و ثقات شیعه چون محمدبن اسماعیل بن بزیع (نیشابوری) که از وزرای خلفای عباسی به شمار رفت به گونه ای با حضرت در ارتباط بودند که وی از حضرت جواد(ع) پیراهنی درخواست کرد که به هنگام مرگ به جای کفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و برای وی پیراهن خویش را فرستاد.
حرکت امام جواد(ع) در چینش نیروهای فکری و سیاسی، خود حرکتی کاملاً محرمانه بود، تا جایی که وقتی به ابراهیم بن محمد نامه می نویسد به او امر می کند که تا وقتی «یحیی بن ابی عمران» (از اصحاب حضرت) زنده است نامه را نگشاید.
پس از چند سال که یحیی از دنیا می رود، ابراهیم نامه را می گشاید که حضرت در آن به او خطاب کرده: مسؤولیت ها و کارهایی که به عهده (یحیی بن ابی عمران) بوده از این پس بر عهده توست.
این نشانگر آن است که حضرت در جو اختناق حکومت بنی عباس مواظبت و عنایت داشت، تا کسی از جانشینی نمایندگان وی اطلاعی حاصل ننماید.
حضرت امام جواد(ع) با آن که فقط 25 سال داشتند بنا بر روایات مشهور، توسط ام الفضل دختر مامون با جام زهر به شهادت رسیدند.